ميان حجره چنان ناله از جفا میزد
كه سوز نالهاش آتش به ما سوی میزد
شرار زهر ز يکسو و سوز غم يکسو
به جان و پيكرش آتش جداجدا میزد
نداشت شِكوه ز بيگانگان به لب، دم مرگ
و ليک داد ز بيداد آشنا میزد
کاظمين منتظر است با آغوشی گشوده تا جوانترين ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند و اين حالتِ محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده است